ناراحتم و نگرانم. ۲۵ سالمه
اگر کسی کوچکترین قصدی داشته باشه که بیاد خواستگاری، مادرم به عمد میپرونه.
مادرم زن حسودیه. الان هم خیلی وقته باهاش قهر کردم به زبون خوش. التماس. صحبت با بزرگتر ها. فایده نداشته.
نمیدونم باید چه کار کنم. سرکار هم میرم. در یک نمایندگی بیمه کار میکنم و مراجعه کننده هم دارم.
زیاد خواستگار ندارم