من قبلا خیلی عاشق شوهرم بودم همه چیش برام جذاب بود شوخی کردنش قیافش حرف زدنش رفتارش
همیشه حوصله داشتم براش
همیشه میدیدمش دلم براش ضعف میرفت
ولی الان بعد ۴ سال زندگی مشترک همه چی برعکس شده
اصلا حوصله اشو ندارم هیچ خوشم از قیافه اش نمیاد دوست ندارم بیاد خونه حرف میزنه عین مته رو مخمه دوس دارم سریعتر حرفاش تموم شه شوخیاش همون شوخیای قبله ولی شروع که میکنه به زور فقط لبخند میزنم که نخوره تو ذوقش همیشه تو مهمونیا گوشه چشمم بهش بود با هرنگاهی که بهش مینداختم کلی ذوق میکردم ولی الان سریع میرم تو اتاقی جایی با خانومای فامیل شروع میکنم صحبت کردن
خیلی تحت فشارم زندگی برام دیر میگذره مخصوصا زمانایی که غر میزنه و تحقیرم میکنه
نمیخوام جدا شم یه بچه دارم کسی بوده که همچین شرایطی داشته باشه؟
درست شده؟