من یه عقد ناموفق داشتم
عقد سنتی بود خانوادم اصرار کردن خودمم بدم نمیومد
بعدم به خاطر بیماری یکی از اعضای خانوادم طلاقم دادن
الان همش توی خونه حرف میشنوم
مثلا داداشم میگه گمشو برو دیگه چقدر میخوای از اینجا بخوری
یا بابام بهم میگه پیر دختر سی سالمه
مامانم میگه زیاد ایراد نگیر
من دختر خوبی بودم
درس خون
کلی سختی کشیدم از یه استان محروم دانشگاه تهران قبول شدم اونجا شاگرد اول بودم
الانم فارغ التحصیل شدم کارشناسی ارشد دارم تو شهر خودم معلم قراردادی و
قدم بلنده
قیافم معمولی رو به بالا
یه خواستگار دارم
تعویض روغنی داره
قیافش معمولی
قدش از من کوتاه تره
خونه و ماشینم داره
به خاطر قدش نمیتونم قبول کنم 😔
بهم گفتن به شرایط خودتم نگاه کن
و کلا اعتماد به نفسم پودره پودره
شما بودی ازدواج میکردین؟
خواهشاً نگید مستقل شو نمیتونم و پول ندارم