خوشبحالتون.کسایی که بچتون کلاس داره راحت باشوهرتون میفرستینش.بچتون مریض میشه همسرتون میبره دکتر.کلاسیجایی میریدبچتون پیش شوهرتونه خیالتون راحته که لباساش کثیف بشه عوض میکنه موهاشوشونه نکنه مهم ترازهمه به موقع غذامیخوره ونیازعاطفیش براورده میشه..شوهرمن نسبت به بچه بیخیاله مثلاباهاش بره دکتراصلایادش نمیمونه دکترچی گفت.وبه همین خاطرمن توی زندگی روزمره م دائم تحت فشارواضطراب هستم.چون ناخوداگاهم مدام نگرانه اگه نباشم اگه نتونم اگه خسته بشم بچه هاول میشن.جزمن پناه امنی ندارن.