پسر یکی از فامیل های مامانم اخرش طلاق گرفت به حرف پدر و مادرش رسید
خدایا هرکس هرچیزی برای من خواست اول همون چیزو به خودش بده🤲🏻 من از همونام که نه مذهبیا قبولشون دارن نه غیرمذهبیا ترکیبی و حد وسطم😊 با بحث کردن با من نمیتونی عقاید و نظرات منو عوض کنی اگه دیدی تو بحثی جوابتو ندادم بدون در حدی نبودی که جوابتو بدم😏
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خدایا هرکس هرچیزی برای من خواست اول همون چیزو به خودش بده🤲🏻 من از همونام که نه مذهبیا قبولشون دارن نه غیرمذهبیا ترکیبی و حد وسطم😊 با بحث کردن با من نمیتونی عقاید و نظرات منو عوض کنی اگه دیدی تو بحثی جوابتو ندادم بدون در حدی نبودی که جوابتو بدم😏
نه عزیزم غرور که اکثرا دارن !دلیل مخالفت خیلی حادتر منظورم. بود
من خیلی پشت سرم حرف زده بودن گفته بودن این دختر با فلان پسر تو خیابون اینجوری و اونجوری ولی خب شوهرم میدونست من کیم خانوادشم برا همین حرفا بشدت مخالف بودن الان ک عروسشون شدم فهمیدن کیم
ما یک مورد داشتیم. به حرف کل فامیل گوش نکرد. با اون دختر که نرمال نبود ازدواج کرد. تو عقد کردگی طلاق گرفت. دختر دار و ندارش و از چنگش در آورد. وقتی فهمید اشتباه کرده که چند سال رفت عقب
والا همکارم میگفت پارسال برادرش با یه خانومی ازدواج کرد که ۱۶ سال از پسره بزرگتره یه دختر۱۵ ساله از ازدواج قبلیش داره و دختره حتی دیپلم نداره در حالی که پسره دانشجوی دکتراست