خسته شدم از رفتار های خودش و دخالت و اذیت های خواهراش....الان۱۵روزه اومدم اصفهان خونه مامانم سر زنی اینا ...اصلا نمیگه دلم تنگ شده بیا یا کی بیام دنبالت بیخیال بیخیال واسه خودش عشق و حال می‌کنه....صبح دیگه خیلی بهم فشار اومد بهش گفتم طلاق توافقی کنیم گفت باشه هرکاری میخای بکنی بکن.
انگار منتظر بوده
دنبال بهانه بوده،تو بگی ..منم یبار به شوهرم گفتم گفت باشه ..یعنی منتظر بودا ..بعدم گفتم ،ها بدو طلاق میگیرم بری سریع با یکی دیگه خوش بگذرونی
منو شوهرم تو خونه سه هفتس قهریم منم حرف طلاق زدم انگاری اقا بدشم نمیاد
رفتار شوهرتون اصلا طبیعی نی خانم
برگرد خونه ت اگه شوهرت و دوست داری ..میخوای چیکار کنی بمونی خونه مادرت که بدتر .اینجور وقتها شوهرت و تنها نزار ..شوهرت و نمیدونم و نمیشناسم قضاوتش نمیکنم ولی خودم تو گوشی شوهرم دیدم با یکی چت میکرده ،بامن هیچ وقت چت نداشت ،با زنیکه عوضی ...یادم میاد اعصابم ..الان یمدته هیچ جا نمیرم برمم کلیدای خونه رو ازش میگیرم اعتمادی ندارم بهش ..همیشه میگفتم شوهرمن عمرا با یکی ....
بهش بگو من حوصله دادگاه تو این گرما ندارم تو برو کارش بکن من میام امضا میکنم اشغال
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
