ما گمان میکردیم حالا که نگار جان دیپلم را اخذ کرده، لابد همان مسیر موعود را در پیش خواهد گرفت و قدم در راه ناخن کاری خواهد نهاد
اما به یک باره نگار، که به تازگی از فشار امتحانات رها شده بود، دچار هوس خطرناکی شد به نام " انتقال تجربه"!
او تصمیم گرفت اصول درستِ درس خواندنش را به جمع کثیری از دوستان نگونبخت دبیرستانی منتقل نماید.
و اینگونه بود که این دوست اندیشمندم که تا همین دیروز فرق مؤنث و مذکر را نمیدانست، در قامت
مشاور،پشتیبان و برنامهریز در موسسهای کنکوری ظاهر شد؛در جایگاهی که شاید خودش هم نمیدانست دقیقاً باید چه کار کند و اصلا وظیفه ی اصلی اش چیست!