اول که زنگ زدم زه اون دختری که این باهاش قرار گذاشته بود و زنده و مردشو شستم گذاشتم کنار بعدش پای خانواده ها رو وسط کشیدم پدرش اومد پدر من اومد.پدر منم بهش گفت خودت میدونی کل زندگیت دست دختر منه کاری نکن با جایی بکشه ک کارتن خواب بشی(خونه ب اسممه)خلاصه خانواده ها رو انداختم ب جونش حتی پدر خودشو.بلد از اونم نذاشتم اب خوش از گلوش بره پایین انقد ک خرج رو دستش گذاشتم و همه جوره چکش کردم خودش ازم میترسه.الان خیلی وقته دیگه خیییلی چکش نمیکنم ولی از دور مراقبم