نه الان منظورم نیست. اتفاقا اصلا نباید راحت ببخشی. منظورم بعدها بود. دیگه ادامه نده اگع واقعا میخای زندگیت حفظ بشه. من همه احساست رو میفهمم. فکرت پر از اینه که چکار میکردن کجا بودن و همش میخای بهش بگی. ولی این دشمنه رابطه اس. اگه بخشیدی پس سعی کن مرورش نکنی. چون مردها مثل ما صبور نیستن یهو عصبی میشن طلبکار هم میشن. از یه طرف همش مرور کنی خودت عصبی میشی. من الان مریض شدم. همه حرفم اینه اگه نمیتونی در موردش حرف بزنی پس جدا شو ولی اگه میخای ادامه بدی زندگیتو هیچی در موردش نگو.
منظور منو متوجه نشدید. من نگفتم الان حرفی نزن. اتفاقا بهش گفتم زود نباید ببخشی ولی اگه بخشیدی دیگه مرور نکن. اتفاق خیلی تلخیه همش تو ذهن آدمه. گفتم بعد از همه حرفاتون و اتمام حجت با شوهرش سعی کنه دیگه پیگیر نباشه. چون فقط هر روز میشه دعوا.
من ماه اول ازدواجم بهم خیانت شد نتونستم برگردم چون دسته گل عروسیم هنوز خشک نشده بود بخاطر خانوادم موندم ادامه دادم ولی بلایی به سرش اوردم چنان آبرویی ازش بردم که الان یکی به گوشیش زنگ میزنه ناشناس میاد به من میگه هنوزم بعد دوسال فراموشم نشده ها هی تکرار می شه تو سرم ولی کمرنگ تر.
شوهر توام از جنس شوهر منه اصلا بهش رحم نکن .رو نده میدونم نمیتونی جدا بشی و نمیخوادم جدا بشی بمون.ولی نزار اسوده بگرده و فردا باز یه گند واست بالا بیاره چش ازش برندار
زیاد کشش نده زیاد همش بزنی بدتر میشه حالا ک دیکه کفتی میبخشی و بحثش تموم کردی.
ب نظرم فقط ب خودت برس و زندگیت
همینقدر بگم آدکی ک خیانت کردو و مزه شو چشید،بازم میکنه،خیالت راحت،باز این شوهر توکه زبون بازه،با تو جانم و نفسم خرت کرد،از پیاماشم اصلا معلومه ک پشیمون نیس،این حرفا رو هم زده ک تورو ببره بالا،هندونه بزاره زیر بغلت
