از زخمهای گذشتهتون پرستاری نکنید... واقعا بعضی از اونها (بعضی!) دیگه خوب شدهاند ولی شما همچنان اصرار دارید اونها را تر و خشک کنید و ازشون نگهداری کنید.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نه در این حد من یه کوچولو ناراحت میشم میگم وای یه سال دیگه گذشت اما بعدش فراموش میکنم و به زندگیم اد ...
از این ک سنم میره بالا ناراحت نیستم از این ت این چند سالی ک دارم زندگی میکنم و هر سال یکی بهش اضافه میشه زندگی نکردم ناراحتم حتی اگه ی روزش رو اون جور ک دلم میخواست زندگی میکردم اگه بهم میگفتن الان ت باید بمیری با کمال میل قبول میکردم