ترسیده بودم
ارشام دستمو گرفت و بهم سیلی زد
طمع شور خون توی دهنم بود
صورتشو آورد جلو و شروع ب خوردن لبام کرد
ارشام سگ
یادش بخیر چ رمانی بود
😂😂😂😂😂
من روی این رمان ها عینکی شدم
اسم رمان چی بود؟😂 آشناست
😂😂😂
وای
من کور شدم سر این رمانا کووور
آرشام سگ نیست پیشیه
این جفنگیات چی بود میخوندیم
ولی از بین اینا اسطوره واقعا قشنگ بود
ازتو اینه برای خودم بوس فرستادم و از پله ها سر خوردم
و به اشپزخونه رفتم و لپ تپل خدمتکار ۵۰ ساله ی خونمون که اسمش خاتون بود رو بوسیدم و اونم گفت ای شیطون چی میخوای😂😧
یادش بخیر بخاطر تموم کردنش شبا نمیخوابیدم 😂💔
وای🤣🤣🤣
اه حالم بهم خورد چه چندشم بوده من که این رمان رو نخوندم ولی رمانی که اسم شخصیت اصلیش غزال بود و فکر کنم خود رمان هم اسمش غزال بود رو خوندم خیلی تاثیر گذاشت تو زندگیم کاش این چرت و پرتا رو جمع میکردن زندگی نصف ماها بخاطر همین چرندیات خراب شد
منم هیچچوقت نفهمیدم تو داستان اینا چرا خون شوره میگه مزه شور خونو حس کردم 🗿❤️
من چون ازبچگی کتاب خوان بودم از اولشم این چیزا برام چرت بود
تباها
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
