بچه ها امروز یه مرده بود حدودا ۳۹ ۴۰ ساله و هی تیکه مینداخت تو خیابون به من
واقعا برام عجیبه من نیم ساعت رفتم کتابفروشی کتاب بگیرم با دوستم و مامانش
و بیرون مغازه نشسته بود نگام می‌کرد
و من چون راه خونمون یذره خلوت میشه و تاریک موقع غروب‌های
زنگ زدم بابام بیاد دنبالم
واقعا میترسم دیگه تنها برم بیرون با وجود اینکه مادر دوستم ۵۰ سالشه خجالت نمیکشن تیکه میندازن
شما واقعا چجوری تنها بیرون میرید؟ نمیترسید؟
هی آسایش نداریم از دس ی عده نر
ترس نداره بزار تیکه بندازه تو رد شو بره
من با بابام بودم یه دوچرخه سریع رد شد دست زد به سینم بابام دیگه نمی‌ذاره لباس کوتاه بپوشم
های
میشه بیاید تاپیک اخرم
منم گاهی تنها میترسم برم
من فک میکنم میدوزدنم 😐🙂
از خجالت آب میشه آدم وقتی تیکه میندازن
تازه یبار من اطراف حرم داشتم با دوستم راه می رفتیم
بعد ی پسره دنبالم بود از پشت و من ترسیدم. این یجایی خندید و ب کارش ادامه می داد ، مرض داش
میخاس بترسونه روانی
ولی واقعا میخوام بدونم بعضی مردا کار ندارن ؟!
یه مرده هست با دوستش حدودا ۳۳ ساله تو یک خیابون خیلی شیک و مرکز خرید داره و همیشه در یک محل خاص در همون خیابون وایمیسه و آمار دخترارو میگیره و یعنی من بخدا چند سال دارم همونجا میبینمش مامانمم هم میگه هرموقع از اونجا رد میشم میبینمش
