من بابام یک ماه رفت عراق یک کارخونه ایی رو راه اندازی کنه
حالا ک برگشته میگه خیلی سخته تازه عراق ک بغل گوشه
میگه نه زبانشونو بلد بودم نه میفهمیدم چی میگن نه غذاهاشون باب میلم بود فقط یک نفر فارس زبان اونجا بوده
تازه بابام میگه مهاجرت تا وقتی خوبه ک اینجا خودتو نگرفته باشی
میگفت اینجا خوب ک خونه داری کار داره افتبار داری ماشین و اینا دارن
مهاجرت یعنی از صفر شروع کردن
بنظرم این فکرای بیخودو نکن از ذهنت بیرون کن