اولاش همش میومد برا اشتی
اون منو بیشتر دوس داره
من اونو کمتر
ولی همیشه خودم میرم اشتی
چون خیلی بم محبت میکنه کلی برام کادو میخره سوپرایزم میکنه
ولی خب خیلی لوسه همش قهر میکنه میگه بسلامت برو خدافظ.... و منم باید همش جلوش بگیرم😐
مطمنم اینارو میگه ک من هی التماسشو کنم
خودش بم گف اصلا میدونی داری چیکار میکنی؟ هر روز دعوا میزاری بعدش خودت میای التماس میکنی برگردم میفهمی داری جایگاهت رو تو این رابطه از دس میدی اینقد دعوا نزار!
راس میگف من همیشه دعوا میزاشتم خودمم کات میکردم و دوباره برمیگشتم
ولی این براش یه عادت شد ک هر وقت خودشم مقصره من برم جلو
مثلا دیشب با دوستم بیرون بودم گیر داده بود تو با پسر بیرونی
خیلی حساس و شکاکه سر قضیه یه اسنپه هم حساس تر شده بود....
ما هم دعوا کردیم جای اینکه بیاد معذرت خواهی خودم رفتم پی ویش دوباره بهش گفتم از حرفات پشیمون نیستی؟ گف نه تو بم گفتید پارانوعید داری مریضی شکاکی😐
و همش میگف برو با ادمای سالم بسلامت
منم دیگ نازشو نکشیدم بلاک کردم
کارم درس بود؟اخه میدونم 1 ساعت باید براش میمالیدم تا راضی شه اشتی کنیم