بچها ما اونجا ک رفتیم چون چادر شخصی نداشتیم از حرم گرفتیم و بهشون کارت ملی دادیم، پروسش اینجوری بود و چند روزی ک اونجا بودیم از همون چادرا استفاده میکردیم
چادراش خیلی خوشگل بودن ابی تیره بودن و نخی و ی حالت عبایی داشتن ولی عبا نبودن گفتن ک ی خانم خارجی اینارو دوخت و اهدا کرد
همه میپرسیدن چادرتو از کجا خریدی گفتم همینجا بهم دادن😅
بعد ی روز ظهر تو شلوغی داشتیم میرفتیم سمت حرم یعنی دقیقا ورودی حرم قبل اینکه تفتیش کنن ما داشتیم وارد میشدیم و ی مردی داشت میومد بیرون بعد از کنار گوشم رد شد گفت جوون😐
با خودم گفتم این یارو هرچی ک زیارت کرده بود ک اصلا دود شد رفت هوا
از خواهرام ک کنارم بودن پرسیدم شماهم شنیدین؟؟ فکر کردم به اونا گفته بود، گفتن نشنیدن