اومدم با کرم موبر صورتمو تمیز کنم صورتم قرمز شد و میسوزه پماد فلوئوسینولون تو خونه داشتم زدم به صورتم سوزششو کم کرد اما بدجور صورتم داغ شده 😭
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"
حالا جدا از اینا چطوری موهای صورتتون رو شیو میکنیدمن امشب بزنم فردا صبح دراومده
من دور لبمو با پیشونی بند میندازم گونه هام خیلی کرکیه معمولا اصلاح نمیکنم مگر اینکه بخوام آرایش کنم ک کرم پودر بزنم امشب هم چون فردا صبح جایی قرار بود برم دیدم کرم موبر دارم خرابکاری کردم
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
دختر عموم یه بار این کار کرد کل صورتش قرمز قرمز شد .اینقدر حنا و ماست زد تا خوب شد ولی دوماه طول کشی ...
میدونی باورم نمیشه این کارو کردم🥺 حالا خیلیم حساسم به پوستم کم کم داره سوزشش و داغیش کم میشه اما قرمزه
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"
مار از پونه بدش میومد در لونش سبز شد...دختر فردا باید میرفتی جایی و این طور شدمنم یبار برای عروسی رف ...
واقعا این تصمیمات یهویی چطور به ذهنمون میرسه ...مثِا خودمن صبح بود یه چیزی میرفتم داروخونه یه پمادی میگرفتم🥺
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"