دیدم چ خونه اعیانی دارن میخاستم ازشون آغوشی بخرم خانمه همسن مامانم بود آغوشی هم مال دخترش بود اولم پسرش خونشون بود من ک رفتم پا شد رفت ماشینشم خیلی مدل بالا بود بد همین دخترش ادمد بچش پرید بغل مامان بزرگه مامان جون مامان جون راه انداخته بود دلم گرفت دیدم بچه من مادر بزرگ نداره داداشمم ک کلآ باهممون قطع رابطس