خطمو سخت میتوانم عوض کنم چون دست اداره اس
من نمیخوام بدشون رو بگم ولی انگار عقده ای هستن
یه جوری حس میکنن ما خودمون رو میگیریم مثلا وقتی مسریم خونه شون دخترعموم میشینه منو نگاه میکنه اگه من پاشم اونم پا میشه
حس میکنه من میخوام پز بدم در صورتی که از من خاکی تر وجود نداره
من دوست دارم با کسی ازدواج کنم که باعث پیشرفته بشه
الان است آقا یه واحد خونه گرفته چند بار بهم گفته من خونم فلان جاست میخوام با عمو شریک بشم
منم همش میگم ایشالا موفق باشید
حتی خودم جز کسایی بودن که تشویقش میکزدم بایت این مه زرنگه ولی تایپ من نیست و از این ناراحتم کهچیکار کنم بدتر تشن