دیگه نمیخواد حتی نگام کنه، نه اینکه کار بدی کرده باشم، فقط دیدم دیگه دلیلی نمیبینه بمونه. میگه مرد بهتری قراره بیاد تو زندگیش شاید راست میگه شاید واقعاً من اونی نبودم که باید ولی سخته وقتی همه تلاشتو کردی و آخرش فقط یه جمله میمونه نمیخوامت
شما اگه جای من بودین چی کار میکردین؟
واقعاً چطور باید کنار اومد با این؟