2777
2789

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

پدر بزرگم‌....

من که دلم پر میکشه برا خونشون

کمتر میرم

وقتی می بینمش که پیر شده لاغر شده

غصه میخورم

یه دختر لر به اسم دِنا🐣اینجا فقط از اتفاق های قشنگ زندگیم میگم 😁💚 سوالات حس ششمی جواب نمیدم لطف کنید درخواست دوستی ندین😘

منم محبت بیش اندازه مادرم باعث ناراحتیم میشه کسی ک خوبی کنی بدی میکنه بازم مامانم بهش محبت میکنه 

من اومدم اینجا ک شاد بشم و بخندم 🙃                                    بحث کردن با بعضیا مثل نصب کردن ویندوز روی چرتکه س        جوابت نمیدم فک نکن زبون ندارم یا بلد نیستم آدم حسابت نکردم😅😅😅

پدر و مادر من که خودشون باعث پیری و مریضی خودشون شدن ضمن اینکه ما رو هم بیمار کردن 

ما باید غصه خودمونو بخوریم 

دهنمونو سرویس کردن

دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی 

دلم واسه زندگی که نکردن کباب ..همش زحمت همش رنج .هیچ وقت ندیدم از ته دلشون بخندن..من هیچی از خدا نخواستم جز اینکه اونا خوب باشن.هر شب از استرس پدرو مادرم میپرم بالا دلم آشوب

مادرشوهر من مریضه و دیگه تقریبا ناتوان شده و باید حتتتتما یکی بیس چاری پیشش باشه ولی چیز ناراحت کننده تر اینه که دیروز دو تا از پسراش میگفتن ببریمش خانه سالمندان،دیگه دیروز رفتن صحبت کردن گفتن براش پرستار میگیریم 

فقط 25 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤
پدر و مادر من که خودشون باعث پیری و مریضی خودشون شدن ضمن اینکه ما رو هم بیمار کردن ما باید غصه خودمو ...

اخ که پدر مادر من وانگار گفتی 

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜

خیلی خیلی حالم بد میشه وقتی میبینمش تو اون حال

بدتر ازون اینه هیچ کاری از دست من براش برنمیاد

پایان آمد این دفتر حكایت همچنان باقیست...این کاربری بسته شد خدانگهدار همگی
مال من شغلشون آزاده و خونه از خودشون ندارن ، ازهمین الان دارم غصه میخورم که ده شال دیگه قراره چی بشن ...

حالا من که خونه دارن خیلی شاکر هستن نه اینقدر ناشکر هستن مامانم خوشی زده زیر دلش میگه خونه بده اجاره بریم مستاجری بابام هم میگه حوصله ندارم برم خونه ها مردم 

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
اخ که پدر مادر من وانگار گفتی

سلام دوستم من و شما خیلی جاها هم نظر بودیم کامنت هاتو زیاد دیدم 

ببین الان از پدر و مادرم یه مثال میزنم که بدونی تا چه حد نمیفهمن 

ما یه شخصی رو داریم توی فامیلمون خیلی کثیفه هم متعرضه و خیلی زیاد از بالا به بقیه نگاه میکنه هم چند وقته زنش بخاطر ج..... بازیش ولش کرده رفته خیلی وقتم هست بخاطر رفتارهای کثیفش هیچ کس باهاش حرف نمیزنه حتی خواهرهاشم جوابشو نمیدن توی خونه هاشونم راهش نمیدن ،بعد این آدم از درد تنهایی دیروز زنگ زده بمن ولی من جوابشو ندادم چون خیلی کثیفه هرچی بگم از کثیفیش کم گفتم بعد مامان بابای من از دیروز بمن فحش میدن که چرا جوابشو نمیدی این در صورتیه که هر دفعه با مامان بابای من روبرو میشه کلی توهین بهشون میکنه  ولی اینا حاضرن بچشون خار کنن بخاطر یه آدم عوضی 

دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی 

سلام دوستم من و شما خیلی جاها هم نظر بودیم کامنت هاتو زیاد دیدم ببین الان از پدر و مادرم یه مثال میز ...

سلام عزیزم منم مادرم بخاطر زندگی بقیه اعصاب مارا خرد میکنه همیشه مارا جلو بقیه سرافکنده کرده پدرم هم کاری از دستش نمیاد اگه حرفی بزنه مامانم سر وصدا میکنه تمام زندگیش شده زندگی داداشم و زنش خسته مون کرده هرجا میریم اسم اونا هست هرچی هم میگیم بابا خوب و بد ولشون کن چیکار کنیم ما میگه نه زن داداش تون اله بله شما حالیتون نیست مبگیم اصلا تو راست میگی چیکار کنیم حرص نخور همین چهل روز پیش هم یه سکته خفیف کرد گفتیم این شد تلنگر براش ولی باز همون آش وهمون کاسه  خلاصه خسته مون کرده 

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز