گلم ببخش من در حدی نیستم بخوام نظر بدم ولی شما نباید به حرف مادرت گوش میدادی منم که اخلاق شوهرمو میشناسی با این حال بدون اون هیچ جا نمیرم . مادرت مشخصه قصدش خراب کردن زندگیتونه. منم واسه مهمونیا شوهرم اجازه نمیده برم یبار خواهرم همش اصرار کرد ولش کن مردها رو محلشون نزار برو بیرون بیا با ما بریم مهمونی ولی گفتم نه همسرمم دید اینجوریه راضی شد و خودش پیشنهاد داد این مهمونی رو برو. الانم بنظرم چون شوهرت یه قدم برداشته و اخلاقش خوب شده بنظرم شمام قدم بردار و به حرفش گوش بده. به مادرتم یا بگو ببخشید زندگیم برام مهمتره یا اصلا بپیچونشون.
والا خانواده من دیدن همسرم هیچ جا نمیره الان خیلی وقته جایی هم میرن به من یا زنگ میزنن اصرار نمیکنن چون میفهمن شوخرم ناراحت میشه یا اصلا اطلاع نمیدن