من ۲۱ سالمه و با دوستم از شاید سه سالگی آشنا شدیم و هنوز باهمیم. دانشگاهش شهر دوره و وقتی هم میاد یه روز میان اینجا و بعد میرن یک شهر دیگه که خانواده مامانش رو ببینن البته همیشه باهم در ارتباطیم و بهم زنگ میزنیم
الان دو هفته بود که شهر خانواده مامانش بود تو این دو هفته سه چهار بار پیامش دادم که اومدی یا ن و گفته نه
خونشون هم تو شهر خودمون یجاییه که من میبینم همش رد میشیم از اونجا پنج روز پیش رد شدم دیدم ماشینشون هست و ناراحت شدم از اینکه میبینه من منتظرم و هیچ خبری از اینکه اومده به من نداده تا الانم صبر کردم قبلا خودش خبر مبداد اما الان اصلا نگفته من اومدم کجا همون ببینیم و.... .
ادمی هم هست که صد در صد مطمئنم دوستی با صمیمیت من نداره و مطمئنم سرش شلوغ نیست
نمیدونم چی شده که بهم خبر نداده با خودم میگم صبر کنم ببینم خودش کی بهم میگه
هرچی هم فکر میکنم بینمون اتفاقی نیفتاده که بخاد اینجوری بشه اکثرا هم من بهش زنگ میزنم سراغش رو میگیرم
سوم شهریور هم که امتحانات دانشگاه هاست و دوباره میره
بنظرتون چرا بهم خبر نمیده از چیزی ناراحت شده؟ یا منتظره من زنگ بزنم؟؟ آخه من چهار بار ازش پرسیدم قبلش که گفته نیومدیم منم دوست دارم خودش خبرم بده چون میدونه منتظرم