تو خانواده پدری من اصلا کتک نیست ،الانم خواهر برادرام هیچکدوم کتک نمی‌زنیم بچه هامون رو،شیطون بودیم ولی کنم نخوردیم من خودم یه تا تلوزیون رو سوزوندم موقع بچگی ولی کسی حتی بهم تخم نکرد
چه پدر مادر نمونه ای خدایی
من یکی از بچه های اقواممون بیش فعاله ، من به شخص واقعا میبینمش تموم ذهن و جسمم خسته میشه چون به طرز وحشتناکی آتیش میسوزونه ، هزار تا بلا از بیخ گوشش رد شده تاحالا
کتک واقعا چیز بدیه ولی واقعا من میمونم توی صبر پدر و مادرش که چطوری میتونن تحمل کنن
کتک نخوردم از والدینم اما پدرم زبونش از صدتا کتک بدتر بود
کاش یه جایی بود که خلوت باشه و جای امن و راحت که مادرامون راحت میرفتن مشکلاتشون با بچه و خانواده رو میگفتن. هر چی میشد میزدن تا بچه ساکت شه اما واقعا خیلی بچه ها منطق سرشون نمیشه با داد و هوار و کتک متوجه میشن و این خیلی بد هست. چرا بعضی بچه ها عاقل و منطقی هستن ولی بعضی ها باید تنبیه بشن تا ساکت باشن. بابام از مدرسشون که دهه 50 میرفته تعریف میکنه با اون کارایی که میکردن معلومه که معلم و ناظم سیلی میزنن فلک میکنن توهین و اخراج میکنن. هرچی قورباغه و مارو کلاغ و ملخ بوده با خودشون جمع میکردن میبردن مدرسه ولشون میکردی شیشه های مدرسه و نیمکتهاش رو ترکونده بودن مجبور بودن با فلک کردن مدرسه رو سرپا نگه دارن. بابام کرج درس خونده مادرم تجریش میگه اگه یه روز موهام رو تمیز نمیبستم یا قشنگ نمیبافتم خجالت میکشیدم برم مدرسه میگه معلمامون خیلی خوب بودن و اگه یه کار اشتباه میکردم تو جمع همکلاسی هام و مدرسه خجالت میکشیدم. میگه چند تا یقه سفید داشتم اگه کثیف باشه اونکی رو ببندم. خب الان رفتار دو تا مدرسه تقریبا همزمان تو یه کشور متفاوته به خاطر دانش آموزاش و خانوادشون
منم موندم بخدا... الان سی و هشت سالمه تقریبا شش صبح که بیدار میشم تا عصر تقریبا شش تا اداره میرم بعضاً چندین طبقه هستن و بعضاً آسانسور ندارن
خونه همه کار میکنم باشگاه میرم کلاس زبان میرم گاهی نقاشی میکشم
خیاطی میکنم بافندگی میکنم رب میپزم شیره انگور میپزم همه کار میکنم موسیقی بلذم🤣
بچه بودم هویه کاری عروسک سازی گل چینی آشپزی کیک پزی
جودو تکواندو کاراته آمادگی جسمانی ووشو پیلاتس ثبت‌نام کرده بودم مدرک آرایشگری روانشناسی دارم
جالبه هیچکدوم رو نمیتونم و نتونستم ادامه بدم
روانشناسی زبان خوندم دانشگاه باز نتونستم ادامه بدم اومدم حقوق خوندم اینا همش بخاطر همون بیش فعالی هست آدم نمیتونه تمرکز کنه
خیلی سخته... آدم سنش می‌ره بالا متوجه سختیش میشه
من حتی یک بار پدرم بهم قول داد اگه با معدل خوب قبول شی دوچرخه برات میخرم آخر سال وقتی کارنامه ها را دادن من با معدل بالا قبول شدم ولی چون داداش بزرگتر و داداش کوچکترم مردود شده بودن غروب پدرم ازسرکار برگشت وقتی فهمید داداشام مردود شدند اونا رو کتک زد ومن خوشحال بودم منتظر تشویق پدربودم ولی بعد از کتک اونا منو کتک زد هرچه مادرم گفت این قبول شده کتکم میزد میگفت به جهنم
