بخاطر دختر بودنت سختی نکشیدی بخاطر مردسالاری و زنستیزی درد کشیدی
اتفاقا یکی مثه تو باید آرزو کنه دختردار بشه و دخترشو خوشبخت کنه
چون قشنگ میدونی چیا ممکنه آزارش بده
ولی من دختر میخوام تا مثل ملکه زندگی کنه سختی. که کشیدم اون نکشه ولی در کل حال حاملگی مجدد و ندارم حوصله شب بیداری مدارم متاسفانع پس این آرزو رو به گور میبرم
ولی من دختر میخواستم و خدا بهم دختر داد
چون میدونم کلا جنسش فرق داره با پسر
بزرگ کردنش لذت داره تربیتش هم همینطور
من زیاد سختی نکشیدم ولی خوب محدودیت زیاد داشتم و اونجوری که بگم عین پرنسس بزرگ شدم نه ، نشدم
ولی الان دختر دارم عین پروانه دورش میچرخیم منو شوهرمو پسرم خدا منو زنده نگهداره فقط به بچه هام برسم و عین فرشته ی نگهبان دور دخترم و پسرم بچرخم مخصوصا دخترم چون میدونم حمایت بیشتری میخواد
اینو برای خودت درونی کن که اگر به شما به خاطر جنسیتت سختی تحمیل شده مشکل از جنسیتت نبوده مشکل از اون فکرهای معیوب بوده
شما اگه دختر دار شدی در حد تعادل و نه باز افراط ، کاری و رفتاری رو کن که اون سختیها دیگه به دخترت تحمیل نشه
تنفر فقط یه ادم خشمگین و اسیب دیده دیگه مثل خودت رو به وجود میاره
