من بخوام از خودم بگم این و باید بگم که من به نظرم عادتم اینه که حوصله کارهای خانه رو دارم اما بدیم اینه که برام سخته مثلا یه کاری رو بخوام هرروز انجام بدم جزو برنامه همیشگی ام باشه به نظرم برام سخت به نظر میاد
مثلا سبزی خورد کردن
لوبیا ریز کردن
قند ریز کردن
چون همیشه نیست مشتاقانه انجام میدم
اما کارهای مثل سماور روشن کردن
چای دم کردن
چون هرروز و هر لحطه است مثلا پیش میاد که حوصلم نگیره و تنبلی کنم
فقط ظرف شستن که همیشگی و من چون دستام اگزما میزنه مجبورم بذارم ظرف ها جمع بشه همه رو دستکش بذارم بشورم
یا مثلا مشکلم ایکه که از ارتفاع میترسم مثلا پرده وصل کردن منکه تمیز کردن از دستم بر نمیاد توی ارتفاع سرکیجه میگیرم
یا مثلا میگه برو بیرون خرید چون خجالتی ام و از خرید کردن خجالت میکشم نمیرم بعد همش جمع میشه نتیجه میشه اینکه من تنبلم یا دل به کارهای خونه نمیدم
چه کار کنم؟
مثلا میگه تو باید به عنوان یه دختر هرروز صبح بلند شی وطیفه سماور روشن کنی نون بذاری بیرون بری سراغ اینکه میخوای ناهار چی بخوری درست کنی میگه همه کارها صبحه تو هم صبح خوابیدی مجبورم خودم همه کارهارو انجام بدم
چیزی که از من توقع داره برام خیلی سخته نمیدونم چرا ولی من اینجوری ام چه کار کنم همشم میگه همش سرت توی گوشیه یا دارای عبادت میکنی😂🤦🏻♀️
دلم میخواد بیشتر توی دنیای خودم باشم چرا من ایجوری ام؟
شما چجوری هستید؟
میگه دخترای دیگه هم سن تو دوتا کار میکنن تو میخوابی تا لنگ ظهر
اینم بگم من ۲۳ سالمه