دیروز خونه ی عموم مهمونی بود
خانواده ی عروس جدیدشو دعوت کرده بود که تازگی نامزدن
و البته فامیلای نزدیک ماهم دعوت بودن
غذام قرمه سبزی و زرشک پلو و فسنجون بود
من قبلا هم گفتم چون آشپزیم خیلی خوبه و توی فامیل موقع مهمونی اینا همه بهم میگن بیا فلان غذا رو نگاه بنداز بچش و ... ازین کارا توی تاپیک اولمم توضیح دادم
صبحشم رفتم با زن عموم و عروس اولی اینا کمک کردم مرغارو سرخ کردم سالاد و اینام خودم درست کردم براش پنج تا دیس
قبل مهمونی که ناهاربود رفتیم یساعت قبلش زن عموم صدام کرد عروسشم پیشش بود گفت بیا به قرمه یه نگاه بنداز گلم منم رفتم دیدم آبش خیلی کم بود خشک و سفت شده بود و فقط روغن روش مونده بود
بش گفتم وای زنمو چرا بهش نگا نکردی آبش رفته که سریع یه لیوان برداشتم دوتا پر کردم ریختم روش بیشتر نه چون وقت نبود یکمم آبلیمو زدم بهش و نمک
بعد این عروسش خیلی بدش اومد
من چون سنم کمه اونم دوسال ازم بزرگتره یهو رفت به زن عموم گف خوب بود خورشت چرا این رفت دخالت کرد غذارو زد بهم من همینجوری خوشم میومد کم آب بهت که گفته بودم مامان
منم شنیدم گفتم مشکل نداره دو لیوان برای این همه قابلمه خورشت هیچی نمیشه
قهر کرد رفت به مامانش گفت😐