منم مثل تو البته حرف مردم به درک میرفتم روان خودم و راحت میکردم ولی بچه هامو چکار کنم من نباشم اون برای بچه های من اصلا انگار نه انگار بعدم نمیتونم با خودم ببرمشون خودمو قبول کنن خونه پدری نگه دارن هنر کردن بعدشم نمیتونم ازشون دور باشم طاقت نمیارم
میگم که کاش میشد بی سر صدا دست بچه ها رو گرفت رفت اینو واقعا میگم اگر دور زمونه مثل قدیم بود حتما میرفتم ولی الان نه هرجا بری قانون پیدات میکنه