من شوهرمو دوس دارم ولی اون خیلی اذیت میکنه اعتیاد داره...یه پرونده دعوا داشت ...تو دعوا یه پسریرو زده بود ،امروز برادرمو دیدم گفت اون پسرو دیدم بهش گفتم ببین این بیشعور دیوانه پست کثیف ولی تو بیا رضایت بده ...برادرم رسما جلو من هر بد و بیراهی تونست به شوهرم گفت ...من چون دلم از شوهرم خیلی پر بود هیچی نگفتم ...حتی یجاهایی شریکش حرف شوهرم زدم ...الان عذاب وجدان دارم ...با وجود اینکه اصلا شوهر خوبی نیست و امروز اینقد دلمو شکوند ک پا شدم اومدم خونه مادرم ک برادرمو دیدم