گفت یکبار دیگه صداتو ببری بالا آبروی منو توی این محل ببری طلاقت میدم
مشکلم اینه جمع میکنم و یهو میترکم و لحظه ای که میترکم جیغ میزنم سری آخری که دعوا کردیم همسایه پایینی میکوبید به سقف که ساکت شید شوهرم گفت یکبار دیگه منو انگشت نما کنی برام مهم نیست ۷ سال دوست بودیم عشق و عاشقی داشتیم من آبرو دارم برعکس تو
خیلی دلم شکست خیلییییی
البته الان دیگه معذرت خواهی کرده منم نمیتونم باهاش قهر باشم وابسته ام ولی خیلی دلم شکست