2777
2789
عنوان

بیاین از سیاست رابطه بگیم

159 بازدید | 16 پست

من خودم اینجورم ک نشون میدم هیچ وابستگی افراطی بهش ندارم و اگر رفتارش طوری باشه ک میل من نباشه ولش میکنم چون مثلا حوصله ندارم چندین بار یچیزو بگم

و واقعا خیلییییی خوبه باعث میشه برای طرف عادی نشد و ترس از دست دادنشو داشت

یکیم شما بگین

در کلام محبت داشته باش و در عمل بی رحم

تو نمی‌فهمی، توروالد. من نه تنها یک همسر یا یک مادر نبودم، بلکه تنها یک عروسک بودم. تو مرا در خانه‌ات به بازی گرفتی، درست همان‌طور که من عروسک‌هایم را به بازی می‌گرفتم. حالا باید خودم را پیدا کنم. باید خودم را از نو بسازم. من باید به عنوان یک انسان زندگی کنم، نه یک عروسک

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

از نظرم این کار اشتباهه... 

چون ادما و روابطشون  باهمدیگه فرق داره من خودم ادم خیلی وابسته ای ام و خب مخفی هم نکردم و از اول اینجوری بوده که خیلی بخوام محبت کنم و... پیام بدم و.. 

شوهرمم متقابلا همین بوده دقیقا... 

چندوقت خواستم مثلا یکمپبه قول شما دست نیافتنی باشم شوهرم یکسره میگفت به من مثل سابق توجه نمیکنی و بی معرفت شدی و رفتی خونه مامان باباتونو ادم حسابمون نمیکنی و... 

خلاصه که دلخور شده بود و حس می کرد مشکلی تو رابطمون وجود داره 

من ترجیح میدم خودم باشم واقعا 

اره دقیقا... هرکی یجوره نصیحت های بقیه برای رابطشون ممکنه برای خودشون خیلی جواب بده ولی قلق رابطه هر ...

من طرفم خیلی بهش محبت میکردم وحشتناک این چند ماه اخیر  کناره گیری کرد قبلا اون به شدت محبت می‌کرد من توجه نمیکردم بیشتر جذبم بود حالا باز دارم کنترل میکنم شرایط رو

چطورز مثلا

 یه موضوعی پیش اومده باید ذهنیتش رو عوض کنی که حرف تورو قبول کنه ، فرضا میگه امروز بریم خونه مادرم به جای اینکه بگی اه همش منو ببر اونجا عمرا بیام بهم خوش نمیکذره مادرت و …و دنهایتم پاشی بری برعکسش کن بگو عزیزم فلان روز اونجا بودیم ، الان شبه بیا سر فلان ساعت بریم نهار نباشه،یه بهانه منطقی که ربطی به خودت نداره جور کن مثلا نگو پریودم 

تو نمی‌فهمی، توروالد. من نه تنها یک همسر یا یک مادر نبودم، بلکه تنها یک عروسک بودم. تو مرا در خانه‌ات به بازی گرفتی، درست همان‌طور که من عروسک‌هایم را به بازی می‌گرفتم. حالا باید خودم را پیدا کنم. باید خودم را از نو بسازم. من باید به عنوان یک انسان زندگی کنم، نه یک عروسک

یه موضوعی پیش اومده باید ذهنیتش رو عوض کنی که حرف تورو قبول کنه ، فرضا میگه امروز بریم خونه مادرم به ...

یا غذا درست نکردم و .. در نهایت با با قربون صدقه و زیون خوش بپیچونش 

تو نمی‌فهمی، توروالد. من نه تنها یک همسر یا یک مادر نبودم، بلکه تنها یک عروسک بودم. تو مرا در خانه‌ات به بازی گرفتی، درست همان‌طور که من عروسک‌هایم را به بازی می‌گرفتم. حالا باید خودم را پیدا کنم. باید خودم را از نو بسازم. من باید به عنوان یک انسان زندگی کنم، نه یک عروسک

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز