منو همسرم مجبوریم ی مدت خونه مادرشوهرم باشیم چند روز پیش تولد من بود ک هیچ کدوم ب جز خونواده خودم ک برام کیک گرفتن و ی جشن کوچیک گرفتن کادویی چیزی نگرفتن مادر شوهرم برای اولین بار تو عمرش پونصد تومن پول زد ب حسابم خواهرشوهرمم سیصد بعد گفت نتونستم برم چیزی بخرم گفتم بذا پول بدم خودش هر چی دوس داره بخره!!!!!با سیصد تومن هر چی دوس دارم بخرم!!!!😏😒بعد من دیروز ک تولد خواهر شوهرم بود شوهرمو کشوندم بردم بازار تو گرما ک آتیش میبارید از آسمون سه ساعت گشتم دیدم برا سیصد تومن ی تیشرت مسخره میتونم بخرم فقط از اونجایی هم ک من خجالت میکشم رفتار خودشو مثل خودشون جبران کنم هی همیرم گفت همون سیصد رو بده بهش با این تفاوت ک اون کارت ب کارت کرد ما بریم پول نو بگیر محترمانه تو پاکت بدیم قبول نکردم گفتم من روم نمیشه این کارو بکنم خلاصه براش ی ست بلوز شلوار خونگی گرفتم ۵۰۰اونم خیلی گشتم از عمده فروشی پیدا کردم بالاخره وقت گذاشتمو ارزش قائل شدم این ب کنار امروز خواهر شوهرم خونه مامانش بود دوتایی باهم وقت آرایشگاه داشتن ی تعارف نزدن بهم ک تو هم باهامون بیا اصلاً نه بخاطر اینکه کاری بخوای بکنی فقط بیا ک تنها نمونی تو خونه قشنگ خداحافظی کردن و رفتن،شما جای من بودین ناراحت میشدین!؟
نه
لعنت به خونه مادر شوهر
نه مهم نباشه برات ولی یاد بگیر جبران کنی
بابت کادو نه ناراحت نمی‌شدم.بابت آرایشگاه آره ولی به روی خودم نمیاوردم
نه چه ناراحتی مادر دختر باهم باید وقت بگذرونن دیگه،منم با مامانم می‌رم تا حالا نشده با مادر شوهرم برم
باز برای تو کادو دادن برای من کیک تولدمو خوردن یه تبریک خشک و خالی هم نگفتن جدی میگما اصلا نگفتن تولدت مبارک در همین حد
هی
من خودم آدم حساسی هستم ولی خداییش رفتاراشون ناراحت کننده نبود
نه زیاد مهم نیست
اما اینو میخواستم بپرسم خواهر شوهرت وضعش چطوره؟ سیصد تومن روش شد بده
اینکه چی کادو بدن و مقدارش واقعا مهم نیست همین که دادند خوبه
و اینکه سعی کن حساسیت رو کم کنی مجبوری زندگی کنی کنارشون سختش نکن
رفتند که رفتند نوبت داشتند دیگه
قرار نیست چون با هم زندگی میکنید همه جا باهم برید
من اصلا دعوتشون نکردم تا حالا تولدا
وای خدا یعنی یه روز زن پسرم قراره رو کوچکترین رفتار من انقدر زوم کنه .اینطوری که نمیشه نفس کشید