2777
2789

می دونی چ دردی برای من بزرگ تر از مرگ بعضی ادمای دورمه؟؟

اینکه بعضی از اون عزیزای توی زنذگیم انقدر باهام بد تا کردن که هرازگاهی خودم ارزوی مرگ می کنم براشون

عاشق نویسندگی و کتاب. حامی حقوق حیوانات. شطرنج و شنا و آشپزی رو هم خیلی دوست دارم. کاربریم دست دو نفره یکی خودم یکی خدا پس همه حرف‌هام‌رو خودم گردن می‌گیرم😂 به شدت معتقدم به اینکه انسان‌هایی که محترم نیستن و فقط توهین می‌کنن لایق جواب نیستن و جنگ قومیتی مسخره‌ترین جنگ بین بشره... دوست‌دار همه‌تونم! حتی اونایی که دوست‌دارم نیستن. نامه‌ای از جانب یه دختر نویسنده برای خدا: خدایا... یعنی می‌شه یه روزی بایستم و رو به آسمون قشنگت فریاد بزنم شکرت؟ شکرت که ناله های دلم رو بی جواب نذاشتی؟ اصلا بی خیال دورت بگردم... بی خیال ناله های قلب کوچیکم.. همین‌طور بی‌دلیل شکرت! شکر وجودت... دوستت دارم خدای مهربون من...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به نظرم بالاترین درد بیماری هست یا بیماری یه عزیز 

انقدری که ترقوه ؛ رگ ؛ ته ریش ؛ سینه ؛ باسن ؛             چال لپ ؛ گودی کمر ؛                                               و بقیه پستی بلندی های بدنمون طرفدار داره،            عقاید و اخلاق و خط فکریمون طرفدار نداره!                  توعصر حاضر حتما باید یه چیزیت زده باشه بیرون       یارفته باشه تو                                                        تاشایسته بشی 
استارتر میشه بهم کمک کنی فکر میکنم حس شیشم هستیمیخام درباره یه کسی بهم کمک کنی فکرم درگیره دارم داغو ...

جانم عزیزم بگو تا هر جا که تونستم کمکت میکنم 

قضیت‌ دلیه؟

ما کوچیکا خدامون بزرگه...

جانم عزیزم بگو تا هر جا که تونستم کمکت میکنم قضیت‌ دلیه؟

من تقریبا به یکی علاقه دارم 

قبلا به طور رسمی صحبت کردن( خانواده اش صحبت کردن) و من هیچ چیزی درباره ش نمی‌دونستم اصلا هم کنجکاو نبودم که بپرسم چون  قصد ازدواج نداشتم و ندارم و بخاطر یه سری از دلایل گفتم نه

بعد ها که درباره اش فهمیدم و اینا یکم بهش حس پیدا کردم 

میخام بدونم که اون هم منو دوست داره یا نه 

وقتی اومدن برای صحبت رسمی و اینا اجبار خانواده اش بود این کار یا نه ( یه نفر که واسطه شده بود  گفت خودش گفته که برید و صحبت کنید) باز هم نمیتونم اعتماد کنم میترسم خانواده اش مجبورش کرده باشم و اینکه

امیدی داره که برگرده ؟

چون شاید ماه دیگه ببینمش 

بنظرم زمین گیری از مرگ بدتره چه خود آدم چه خانواده 

عمیقا دوست دارم برم اونجا که فصلاش برعکس کل دنیاست! کریسمسش تو تابستونه و بجای آدم برفی، آدم شنی تو ساحل درست میکنن. کی به کیه؟! شاید منم یه روز یه اوزی لیدی شدم 🌠

من تقریبا به یکی علاقه دارم قبلا به طور رسمی صحبت کردن( خانواده اش صحبت کردن) و من هیچ چیزی درباره ش ...

نمیتونم جواب الکی بهتون بدم حسم کار نمیکنه اگه درست شد میام جوابتون میدم

ما کوچیکا خدامون بزرگه...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز