سر ی بحث ن چندان شدید:)
گریه کرد دادو بیداد و فحش ب خودش و گفت نمیکشم و چرا زندگیم اینجوریه
فقط تو شوک رفتم ما ک ی ریز بهم محبت میکنیم و عین فرشتس تو زندگیم
گفت تو نمیخوای باهام زندگی کنی برو فردا خونه مامانت
باز گفتم میرم گفت اره برو خودتو نجات بده
ن ک فک کنین عصبیه ب اروم بودن و مهربون بودن معروفه:)
ن که فک کنین بد بودم باهاش خصوصا اخیرا جز اشپزی و عشق و محبت و تعریف و بساز بودن هیچی بهش ندادم
از دستش نده بعد افسوس بخوری مثل من
چرا یهو اونجوری شد؟
نکنه دعا گرفتن براتون
سوره یونس و یوسف رو حتما باز کن به آب هم بخورین هم اسپری کن به خونه و شوهرت
احتمالا انتظار نداشت دعوا کنید
عزیزم جدی نبوده ادم تو عصبانیت خیلی چیزا میگه
عزیزم برا ارامشتون دعا کردم
شرایط بده مسئولیت زندگی سنگینه
یه خورده تا عادت کنه به این سبک زمان میبره
فشار روشه درست میشه
کنارش باش ، به جای اینکه بگی میرم بگو برا چی برم خونم زندگیم همسرم اینجاست
وااااا مگه میشه
شاید فشار کار و اینده و اینچیزا روش بوده با کوچکترین بحثی منفجر شده
وقتی یکی گله میکنه بدون دوست داره
وقتی میگه تو نمیخوای با من زندگی کنی برو خودتو نجات بده خب یعنی دوست داره بغلش کنی بگی من کجا رو دارم برم یا همچین چیزی
یعنی مطمئنش کن که تو سخت ترین مشکلاتم رهاش نمیکنی
عزیزم جسارت نباشه میدونم از سر دلسوزی داری میگی
ولی این موضوعات که مربوط به علوم غریبه میشه اینطوری نیست که یه نسخه رو به هرکسی که شاید مشکلشو دقیق نمیدونی بدی
همونطور که شاید ما یه سری اطلاعات پزشکی داشته باشیم ولی قطعا پزشک نیستیم و خیلی مسائل هست مثل تداخل دارویی، شباهت بین بعضی بیماری ها و ... که ما سر درنمیاریم اینم همینه
گاهی میایم دلسوزی کنیم بدتر گره رو کور میکنیم
بقیه دوستان هم هشیار باشید که هر چیزی رو فوری نرید تست کنید!
حتی اگر ظاهرا چیز بدی نبود
از ما گفتن بود
مگه چندسالتونه
چند وقته با همین
خب اره میفهمم تو هم ناراحتی ولی منظورم اینه از زاویه اون ببین، شاید از جای دیگه ناراحت بوده یهو جرقه خورده
نمیگم حق داشته سر تو خالی کنه
ولی اگر قرار باشه هیچکدوم کوتاه نیاین خوب نیست
کی این اتفاق افتاده؟؟ هروقت اروم شد قشنگ بدون تیکه و اینا باها صحبت کن
مثلا با لحن اروم سوال کن ببین چیشد بهم ریخت
بگو که اگر مشکلی هست من کنارتم و از اینجور حرفا 😊
