هنوز یه سال نشده که ازدواج کردیم ۷سال دوست بودیم به سختی به هم رسیدیم شوهرم خوبه دست و دلبازه ولی تعادل نداره یا خیلی خوبه یا آدمو به جایی میرسونه که فقط دوس داری بمیری خودشم سر هرچی مقصر باشه همه چی و میندازه گردن من .دعوا ام کنیم دیگه من و نمیشناسه هرچی از دهنش درمیاد میگه بد دهنه.این سری دعوامون شد درحالی که خودش مقصر بود بازم گفت من صدتا مثل تورو طلاق میدم دوس داری بزار برو منم به جنون رسیدم این سری دیگه زنگ زدم مامان و بابام اومدن ولی بدتر شد اونم عصبانی شد چرا زنگ زدم بیان و گفت من تورو بکشمم نباید بهشون بگی حالا باهم حرف نمیزنیم ولی گوشیش و برداشتم قایمکی دیدم پر از فیلم چرت و پرته که نگاه میکنه و ذخیره کرده و به یه ربات تلگرام که خاله ...زده بودم س فرستاده حالم خیلی بد شد ریختم تو خودم در حالی که من واسش کم نزاشتم