من مادرم فوت کرده
نامادری دارم
از همسر اولش یه پسر داره
که نزدیک ۳۰ سالشه
و ادم درستی نیست
شوهرم ازش خوشش نمیاد خودمم متنفرم
حالا مشکلم اینه
هر دفعه می رم خونه پدرم نامادریم زنگ می زنه اونم میگه بیاد
خواهر خودش با شوهر و بچش میاد حالا این از روز اول بود دیگه کنار اومدم
یعنی دو برابر منی که دختر اون خونم خواهر نامادریم اونجاست
حالا دل تنگم به خدا
باردارم تهوع دارم ویار دارم
بچه کوچیک دارم ۱۹ ماهشه
زایمان زودرسی هستم استراحتم
هیچ جا بیرون نمی رم
می خوام برم خونه پدرم می دونم اونم میاد
شوهرم بدش میاد
میشه اختلاف تو خونم
میگم نرم
چهارماهه تو خونم کسی یادم نکرده
دارم می ترکم از دلتنگی