توی محوطه مسکونی ساکن هستیم، بچم 4 سالشه و بشدت دوست داره با یکی بازی کنه، ی دختر همسایه داریم کلاس اول ک مهر میره دوم، همون اوایل ک اومدیم اینجا اومد ک با دخترم بازی کنه و من متوجه شدم بقصد بازی با وسایل هست و بعدش اجازه ندادم بیاد، دخترم هم قانع کردم، و تو خونه بود، اونموقع هوا گرم نبود، حالا ک گرم هست بچم میره تو محوطه و خب بچه های دیگه هم هستن، این دختر هم هست، بچه منم دوست داره بره بازی کنه تو محوطه،لازمه بگم محیط طوری هست ک من خونم ویلایی هست و حیاط دارم اما دیوار نداره و محوطه حیاط من و بقیه خونه ویلایی ها هست و همینطور آپارتمان داره اینجا ک محوطه حیاط اونها هم هست، (شما یک پارک یا فضای سبز رو در نظر بگیرین ک توش چند خونه ساختن با اپارتمان) و محوطه مشاع همه هست، خلاصه بچه من دیگه ب حرفم توجه نمیکنه و دوست داره بره تو حیاط بازی کنه و همش با اون دختر. بازی کنه، تا اینجا حرفی نیست، اما مشکل من اینه که ب دخترم گفتم اجازه نداری کسی رو بیاری تو خونه، اویل ک تازه اومده بودیم گوش میکرد بحرفم اما با آشنا شدن با محیط و جا افتادن دیگع گوش نمیکنه
حالا بیاد با وسایلش بازی کنه چی میشه؟!
بچه ها همینطورن اون دختر هم هنوز بچه س چرا اجازه نمیدی با وسائله بچه ت بازی کنه؟بچه شمام از تنهایی درمیاد...تازشم بچت توی خونه جلویه چشمت باشه که بهتره اینه که توی محوطه باشه
و من ناراضی ام ازین عدم توجه ب حرفم ک دوستت رو توی خونه نیار، مثلا نشستم یکهو میبینم دخترم دست دختره رو گرفته اومده تو خب منم بخاطر اینکه بچم رو دعوا نکنم جلو بچه دیگه چیزی نمیگم، حالا ابن بچه منم خیلی مهمون نداره هی میگه مامان شربت بده ، چی بده چی بده، من هرچی ب دخترم میگم عزیزم اینهایی ک داریم مال خودمونه یعنی چی که کوثر میگه من شربت میخوام بره خونه خودشون بخوره میگه خب اونا ندارن،، میدونید دختره یاد گرفته که بیاد اینجا چیزی بخوره مثلا یک رور ب دخترم گفته بود نسکافه میخوام،چون یکبار اینجا نسکافه خورده بود با دخترم ،بعد چند روز بعدش اومده بود ب دخترم گفته بود نسکافه میخوام، دخترم هم گیر ک مامان کوثر نسکافه مبخواد، منم گفتم نداریم... و بعد با دخترم دعوا کردم که خوراکی های ما مال خودمونه دوستت نباید بیاد اینجا بگه اینو میخوام اونو میخوام زشته...
راهکار بگین تا من بتونم با اون دختر همسایه برخورد کنم و دختر خودم رو حرف گوش کن بار بیارم ... تجربه ندارم و نمیدونم چطور برخورد کنم
همع بچه ها همینن
بچه خودتم بره خونه همسایه دوست داره با اسباب بازیای اون بچه بازی کنه
بنظرم زیادی حساسی گلم
دخترای منم دوستاشونو میارن خونه و کلی خوراکی میخورن
من ترجیح میدم بچه ها بیان خونه ما ولی دخترام جایی نرن
ترجیح میدم نظری ندم
مشکلی نیست بازی کردن، آخه دیدم اومده تو اتاق در رو بسته بچه من بیرون اتاق اومد گفت مامان دوستم در اتاقم رو بسته منو راه نمیده، من دوبار اجازه دادم بیاد تو خونه امت با این حرکت مواجه شدم و فهمیدم قصدش از اومدن تو خونه فقط بازی با وسایل ها هست نه دخترم، و بعد اینکه دخترم میرفت ب وسایل خودش دست بزنه ناراحت میشد ک ب هرچی من دست میزنم دست میزنه... بخاطر همین اجازه ندادم و دوست ندارم، حتی یک عروسک هم با خودش نمیاره، و خرابکاری هم میکنه
میدونم چی میگی.دقیقا با دختر منم همین رفتارومیکنن.جدی جلو دخترتو بگیر.بگ. اجازه نداری بیاریش خونه.اون بچه خا سواستفاده گر هستن.
به سوال یکی پاسخ دادم که چرا اجازه نمیدم بخونید،
دختر سو استفاده گری هست و من بدم میاد، و ضمن اینکه چند باری ک تو خونه بازی میکردن رفت دستشویی و کثیف کاری کرد، ومن بشدت حالم بهم خورد بخاطر همینم دوست ندارم بیاد تو خونم... ترجیح بازی کردن توی محوطه هست که نیاد خونم
قبل از پایین رفتن با هاش شرط کن که اجازه نداری کسی رو بیاری خونه محل بازی با بچه ها بیرون از خونس .
اگر گوش نداد روز بعد تنبیهش کن و نزار بره بیرون یا از یک چیزی که دوست داره منعش کن کم کم یاد میگیره .
ولی با چیزی که تعریف کردید فکر کنم قدرت نه گفتن نداره ونمیتونه در برابر خواسته دوستش مقاومت کنه .
فقط در برابر اون بچه همین طوری هست یا جاهای دیگه میتونه نه بگه و ... ؟
