خستم خستهههه دلم یه زندگی بدون دغدغه میخواد از ساعت ۴ عصر من در تلاش بودم که دخترم رو بخوابونم باورتون میشه همین الان خوابید دیگه شیرم تموم شد از بس مک زد دستام درد میکنن از بس بغلش کردم دیگه اخراش نشستم یه دل سیر گریه کردم شوهرمم بیچاره من و تو این وضعیت دید با ناراحتی بدون صبحونه رفت سرکار
خدایا ناشکری نمیکنم تاپیک های قبلی ام رو میبینم چقدر دعا میکردم و میگفتم دعام کنید دوباره مادر بشم که خداروشکر شدم ولی دیگه واقعا کم اوردم ازون موقع که حامله شدم نشد حداقل یه ۵ ساعت مداوم بخوابم الان واقعا دلم یه ۸ ساعت خواب مداوم بدون صدای گریه بچه میخواد
کاشکی توی آینده حداقل نتیجه زحماتمون رو ببینیم کاشکی