من فکر میکنم خیلی سخت باشه بچه یکی دیگه رو بزرگ کردن آدم گاهی از بچه خودش هم عاصی میشه ، حداقل بچه خودت رو میتونی ی دعوایی چیزی کنی ولی به بچه همسرت اگه چیزی بگی سریع میشی نامادری ، من خودم بچه همسرم با ما اصلا زندگی نمیکنه و با مادرش به شهر دیگه ولی از بس شوهرم اذیتم میکنه و مدام بهم تهمت میزنه ، که تو با شوهر همسایه رابطه داری با برادر اون یکی همسایه ای ، با سوپری محلی ، با قهوه فروش محلی ، یه رژ میزنم تو خونه میگه کسی رو آوردی ، منم از خودش و بچش بدم میاد واقن دست خودم نیست ، به شوهرمم گفتم بچت حق نداره پاشو بزاره اینجا هم پیش مامانش باشه که پاک و نجیبه
چرا ازدواج کردی؟
حالا فهمیدی زن قبلیش چرا با بچه جداشده؟چرا قبل ازدواج تحقیق نکردی عزیزم؟
چه شوهر تخمى ايى
نا مادری بدجنس
مشکل تو شوهرته چرا از بچه بدت میاد.
من خودم به عنوان یه دختر اگه یه مردی بیاد خواستگاریم که بچه ی کوچیک داشته باشه و خودش آدم واقعا خوبی باشه که بتونه خوشبختم کنه قبولش میکنم. بچه ی کوچیک که کاری نداره اصلیه همسره که باید باهاش بسازی. مشکل توام الان همسرته وگرنه بچه بنده خدا چیکار کنه
باید بره مشاور تا بفهمه یکی ی غلطی میکنه دلیل نمیشه بقیه هم مثل اون باشن
مطمئن باش این داستان هم یکی از توهماتشه
چطور بی دلیل به تو که روبروش هستی تهمت میزنه
حالا به اون بنده خدا که دیگه حضور هم نداره تا از خودش دفاع کنه دیگه اینطوری قصه میسازه واسش
وقتی شما باور کردی جریان زن قبلی رو
به بقیه هم اجازه بده تهمت هایی که به خودت میزنه رو باور کنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
