سلام
دخترم ۲۷سالمه و یه دختر معمولی با چهره معمولی و تیپ و ظاهر معمولی خداروشکر راضی ام .
من یه پسر خاله دارم چندین ساله خواستگارمه و همیشه بقیه فامیل رو خالم واسطه میکرد که راضی کنه منو اما واقعا هیچ حسی جز حس برادری بهش نداشتم و برام به عنوان فامیل عزیز و محترم (بودن) و الان چند ماهی هست که بابت حاشیه ای که برام درست کردن حرفای دروغ پشتم ما باهاشون قطع ارتباط کردیم.چند مدتی هست خودم با اقایی در ارتباطم و رابطمون دیگه کم کم به امید خدا درحال رسمی شدنه...اما ته ذهنم میگم نکنه با خبر ازدواج من پسرخالم دلش بشکنه....💔همیشه براش دعا میکنم اون زودتر ازدواج کنه
الان سوالم اینکه بنظر شما ترسم الکیه؟راه حلی،نصیحتی
هرچی هست بهم بگید♥️
ممنونم که متن طولانیمو خوندید