خوب کردی
میدونم الان هم احساساتی شدی و اذیتی ولی هی خودتو زجر نده
همه‌ی آدمای روی کره ی زمین یه روزی از شیر گرفته شدن همه هم دارن زندگیشون میکنن
بیخودی نشینی هی عذاب وجدان به خودت بدی
بهترین تصمیم بود هم خودت راحت شدی هم بچه
این شیر تو دیگه نه ارزش غذایی داره نه هیچی فقط وابستگی الکی هست
غذا بده بخوره بچه جون بگیره همه بدنش و مغزش الان مواد مغزی احتیاج داره
هی این شیر آبکی رو بخوره به چه دردش میخوره
خداروشکر کن تا الان آرومه
تندتند هم سوره والعصر بخون بهش صبور باشه و دیگه آروم باشه کلا
عزیزی
چون منم خودم دقیییقااا مثل شما و به روش شما دخترمو از شیر گرفتم و چون اونم زود کنار اومد و آروم بود انگار از آروم بودن اون من هی عذاب وجدان میگرفتم مدام حس دلسوزی و ترحم داشتم
یجا دیگه به خودم اومدم گفتم ول کن این حرفارو خداروشکر کن بچه اذیت نشد و اذیت نکرد یهویی تموم شد و رفت
من شبم اون تلخک رو میزدم بچه تو خواب میدید تلخه خودش میرفت کنار و شکر خدا راحت کنار اومد
بعدشم غذا خور شد و خداروشکر تندتند وزن گرفت توپولی شد
اگر میخواستم هی بهش شیر بدم به هیج دردش نمی‌خورد فقط احساسات خودم ارضا میشد
فقط شبها آب بالا سرت باشه که بیدار شد بهش بدی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
