خدا از مادرم نگذره

دل سنگ نیستم عزیزم بزار بچه داری کنن که تنگ بیان تو هر موقع مهرتو گرفتی خونه برا خودت داشتی میتونی بچه رو بیاری چون تا هفت سالگی مال خودته بعدشم بچه به خودت وابسته میشه نمیره پیش باباش ، دقیقا برا دوست خودم همین اتفاق افتاد دوتا بچه هاش نرفتن خونه باباشون حتی بازور نتونست نگهشون داره 

برگشتن پیش مادرشون 

چرا با يه مرد زن طلاق داده ازدواج كردي

عزیزم منم این حسو تجربه کردم یادمه بچمو که بردن گوشام صدایی نمی شنید اصلا لمس شده بودم اخرم به خدا گفتم مرگمو بده نمی تونم تحمل کنم البته سریع اوردن بچرو خیلی سخت بود اما الان بزرگ شده بیشتر با مردا می چرخه کمتر مامانیه

یکم دگه صبر کن بالاخره به تنگ میان شاید خودشون آ وردنش ، اگه آ وردن حتما بگیرش حتی با مخالفتهای مامانت 

بالاخره اونم مادره دلش رحم میاد الان اگه این حرفارو میزنه نگران آ ینده خودته خوبیه تو رو میخواد 

استارتر میشه از ازدواجتون بگید ازدواجتون زورکی بود یا نه ، اون عاشق تو شد یا برعکس اینا همه اثرشو بعد رو زندگی میزاره 

خب پس بايد بيشتر حواستو جمع ميكردي 

خودتم تو سرنوشتت خيلي مقصري

فکر نمیکنم دو نفر نشون دهنده ی کل جامعه باشه..  من میتونم به جرات بگم اگه یه روز  خدا نکرده مادر پدرم بخوان جدا از هم زندگی کنن من و داداشم مامانمو انتخاب میکنیم.. مهر و محبت چیزی نیست که ادم به راحتی قیدشو بزنه اونم محبت مادری.. من عشقو به رفاه ترجیح میدم تو هر زمینه ای که باشه.. چه ازدواج خودم و چه خدایی نکرده جدا شدن مادر پدرم

خب تو ک داری طلاق میگیری مهریتم بگیر ی جای کوچیک بگیر واس خودت بچتم ببر پیش خودت

یکی بود شوهرش از این حرفها زیاد میزدشوهرش بخواست طلاقش بده  زنه به قاضی گفت من بچه وزندگیم را دوست دارم قاضی هم به مرده گفت میتونی طلاقش بدی اما اول مهریه وحق وحقوقت را باید کامل بدی مرده هم دید نمیتونه بده دیگه زنش را طلاق نداد از اون به بعد هم رفتارش خیلی خوب شد قاضی ها الکی که طلاق صادر نمی‌کند شوهر من هم از این حرفها زیاد میزد اما من نشستم زندگی ام را کردم مهریه ام هم ۵۱۴ است همش میگفت قسط بندی میکنم وغیره دلش خوش بود به قانون جدید که ۱۱۰ تا است میگفت وکیل میگیرم طلاقت میدهم منهم گفتم دادگاه به همین راحتی طلاق نمی‌ده قاضی جنس شما مردها را خوب میشناسه در واقع هم که همینطوره