اگه حوصلتون سر اومده بیااااااید

من بتمنم

زندگیمو بگم ؟

من با جن حرف میزنم 😈

ولی گاوه جواب نمیده

من سفید برفی هستم هفت تا کوتوله هم دارم 😂

میگم کسی تا حالا رژ کرم استفاده کرده؟

هر جا میرم بعد از یه مدت رفت و آمد تو اون محیط حداقل یکی روم کراش میزنه و مدام نخ میده و هرگز دهن باز نمیکنه برای ابراز علاقه و خاک تو سرشون و البته خاک بر سرم چون میدونم حتی اگه از کسی خوشم بیاد ردش میکنم چون معتقدم ۱۸ سالگی زوده واسه شروع دوستی و رابطه جدی و رابطه بدون مقصد هم نمیخوام

تو سرم اینقدر فکر و خیاله که کم کم دارم سلامت اعصاب و روانمو از دست میدم . از تک تک اعضای خانوادم بیزارم ولی تنهایی رو هم دوست ندارم (البته تنهایی رو به بودنشون ترجیح میدم). هروقت بابام خونست دائم ازش فرار میکنم و سعی میکنم با هیچکدومشون بحث نکنم .

شاید غیر قابل باور نباشه ولی خب واقعیه😐

من کوچیک بودم میرفتم تو خونه مادربزرگم...مادر بزرگم مرغ نگه میداشت و خیلی زیادم داشت...بعد اینا هر روز سر یه ساعتی میومدن تو حیاط دونه میخوردن ...بعد من این ساعت رو خراب کردم و هر دقیقه دون میرختم و مرغا هر روز تو حیاط بودن و منم بهشون دون میدادم.تا اینکه مادر بزرگم منو گرفت زیر باد کتک و همراه مرغا انداخت تو قفس...بعدش هر روز منو شکنجه میکرد...یه روزم یه شربت اورد گفت بخور و منم تبدیل به مرغ شدم و فهمیدم مرغای دیگم همشون اهل محل و بچه های دیگن و تازه فهمیدم این زن مادربزرگم نبوده و همش نقشه بوده.شاید باور نکنید اما الان دارم دون میخورم و با بالام تایپ میکنم.

واااای بنازم خلاقیتو🤣🤣🤣🤝🏻