عزیزم خوشبخت باشی
اول اینکه میگی سرش شلوغه پس تصور اینکه هر روز باهم برین کوه و جنگل و دریا ، رویاست
طفلک وقت داشت میاومد میدیدت
دوم اینکه راه دوره ، راااااه ِ دور
پس مجبور به موندنی
سوم هم اینکه وقتی نامزدت اومد یا خواست بیاد ، خانوادش ، پدر یا مادرش تماس بگیره با خلنواده ت ، ازشون اجازه بگیره تا بری
البته شاید ماها که میرفتیم اشتباه بوده
شاید کار شما درست باشه که نمیرین
من نیم ساعت فاصله داشت خونه هامون دوماه نامزد موندم تا سر کوچه هم منو نبرد میومدم خونشون خودش کلا تا ۱۰شب سر کار بود بعدم خسته میومد شام میخورد چشماش باز نمیشد میخوابید صبحم دوباره میرفت سر کار ازدواجم کردم همین بود الانم دوتا بچه دارم بازم همینه پامونو از خونه بیرون نمیزاریم خودش سر کاره مارو هم نمیزاره جایی بریم.بدا تو هم همینه اگه اهل خوشگذرونی و گردش بود اگه ۴تا هم شغل داشت یه وقت خالی میکرد میومد باهم میرفتین گردش کلا سیستمش اینجوریه ازدواجم کنی همینه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
