خانوما من خیلی ادم صبوریم ولی دیگه دارم کم میارم
روزی که همسرم حلقه دستم کرد دوتایی بودیم
بهم گفت پدرم پیره ولی همه کاراشو میکنه تمیزه قبول میکنی کنار بیای باهاش
منم فکر نمیکردم اینجوری باشه قبول کردم گفت بتونم جدا خونه میگیرم ولی هنوز نتونسته
الان سه تایی زندگی میکنیم
ایشون دستشویی نمیره درست حسابی همش کثیف میکنه فرشو زمینو زمانو
با بی پولی بی فرشی با بی کابینتی با همه چی کنار اومدم از همه چی گذشتم خودم کار میکنم
سکوت میکنم
ولی امروز دیگ خستم
خونه بوی تمیزی نمیده
حالم از خونه رویاهام بهم میخوره
اعتراض کردم ب همسرم اومدم خونه بابام
میگم تو زندگیت شدم عروس مرده! نه تازه عروس
ولی عذاب وجدان دارم 😔نکنه اشتباه کردم؟
نکنه سر پدرمادرم بیاد خدایی نکرده؟😔دارم دیونه میشم
همش میگه درست میشه صبر کن یه سال دیگ
ولی واقعا نمیتونم حال روانم خوب نیست
دلم خونه تمیز میخاد
نه بوی.... بده