حس میکنم از وقتی رفت ایران و بعد هم طوبی رو آورد عراق از کار و زندگیش افتاده😂 انگاری دیگه نمیتونه بره کار دیشبم که آخر قسمت ۱۷ طوبی میخواست بره ایران نمیدونم چرا به سیمین و فخرالدین اعتماد نداره ولی به راننده غریبه تو کشور غریب اعتماد میکنه🤦♀️😂😂
من تازه از قسمت ۱۰ شروع کردم دیدنش و چند تا قسمت قبلشم یه جاهاییشو دیدم
فقط چون کامل ندیدم یه سوال فخرالدین قبلا با فروغ ازدواج کرده بود؟ چی شد فروغ؟و اینکه ساعد و سعید بچه های آنیه هستند؟
اسپویل نکنید لطفا البته اگرچه تو مجازی یه جاهاییش واسم اسپویل شده🤦♀️