2777
2789
عنوان

فخرالدین بیچارهههه😂😂

301 بازدید | 13 پست

حس میکنم از وقتی رفت ایران و بعد هم طوبی رو آورد عراق از کار و زندگیش افتاده😂 انگاری دیگه نمیتونه بره کار دیشبم که آخر قسمت ۱۷ طوبی میخواست بره ایران نمیدونم چرا به سیمین و فخرالدین اعتماد نداره ولی به راننده غریبه تو کشور غریب اعتماد میکنه🤦‍♀️😂😂

من تازه از قسمت ۱۰ شروع کردم دیدنش و چند تا قسمت قبلشم یه جاهاییشو دیدم

فقط چون کامل ندیدم یه سوال فخرالدین قبلا با فروغ ازدواج کرده بود؟ چی شد فروغ؟و اینکه ساعد و سعید بچه های آنیه هستند؟

اسپویل نکنید لطفا البته اگرچه تو مجازی یه جاهاییش واسم اسپویل شده🤦‍♀️

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نه برادرش باخواهر آنیه ازدواج کرد که تصادف میکنن و میمیرن

شیث و آنیه چه نسبتی با سیمین و فخردین دارن ؟ 

خود فخردین با طوبی چه نسبتی داشت ؟ 

چی شد که طوبی با فخر دین اومد عراق ؟ 

من فقط قسمت اولش رو دیدم که تو یه عروسی فخردین میاد بعد با پدر طوبی میرن یه جایی . 

کسی کتابش رو خونده کتابش بهتره یا فیلمش ؟

شیث و آنیه چه نسبتی با سیمین و فخردین دارن ؟ خود فخردین با طوبی چه نسبتی داشت ؟ چی شد که طوبی با فخر ...

 خواهر آنیه با برادر فخرالدین ازدواج کرده بوده و تصادف میکنن میمیرن دوتا پسراشون میمونن فکرکنم فقط از این نظر باهم نسبت داشته باشن

فخرالدین هم با طوبی هیچ نسبتی نداشت یه مراسم عقد بوده نمیدونم عقد کی ولی احتمالا از اقوام حاج ملک بوده(حاج ملک برادر سیمینه) بعد فخرالدین و سیمین میان عروسی طوبی وخانوادشم با حاج ملک تو یه محله بودن و بابای طوبی شیرینی پزی داشته برای همین دعوت بودن عقد و اونجا قضیه یه ساک پیش میاد ساک هم اطلاعات انقلابی ها بوده وقتی بابای طوبی میخواسته بره شیرینیا رو بیاره حاج ملک میگه فخرالدین هم برسون جایی میرن از قضا همون موقع شریک بابای طوبی از عمد توی کارتون های شیرینی مواد میذاره و زنگ میزنه پلیس و فخرالدین و یه دوستاشم ساک رو داشتن پلیس میگیرتشون و بابای طوبی با ساک فرار میکنه سرقضیه همین ساک کشته میشه

سلام عزیزم وقتت بخیرمن یکی از تاپیکای شمارو دیدم درمورد فیستول مادرتون بود…ایشون خوب شدن؟عمل کردنمیش ...

سلام ممنون شما خوب هستید نه مامان من دیگه عمل نکرد رفتیم پیش یه دکتر طب ببین نه اسلامی بود نه سنتی پژوهشکده ایمونو بیولوژی بود و دارو بهش داد تزریق انجام داد و خداروشکر از همون اول خیلی بهتر شد الان هم از روز قبل عید تا الان انگار خداروشکر دیگه عفونت و خون نمیاد و هیچ درد و سوزشی نداره مثل یه خط بخیه شده جاش امیدواریم فقط دیگه برای همیشه خوب شده باشه من که نگرانم دیگه دلم نمیخواد مامانم درد و زجر بکشه چون ازوقتی من به دنیا اومدم دچار هموروئید و... و بعد عمل دوم هم فیستول بیماری عذاب آور شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز