آقا من از سیزده سالگی ام روی یه پسری تو فامیل کراش داشتم و خیلی خیلی خیلی ازش خوشم میومد
هم خوش تیپ بود هم پولدار خانواده عالی اخلاقشم خوب بود خیلی هم زرنگ بود از لحاظ کار (مغازه دار)
چند سال گذشت و من همیشه آرزوم بود باهاش ازدواج کنم ولی خب اون با یه دختری پنج سال دوست بود و در آخر هم گرفتش
دختره از همه لحاظ عالی بود دوسال زندگی کردن بعد جدا شدن علتش واقعا نامعلومه
الان از من خواستگاری کردن
من الانم نمیگم عاشقشم ولی همه جوره تایپمه
ولی مشکلم مطلقه بودنشه
چند سال عاشقانه با اون دختر خانم بودن و ممکنه هنوزم عاشقش باشه
از یک طرف هم من خواستکار دیگه ای ندارم و میخوام از این خونه خلاص بشم
اگه جای من بودین چه میکردین؟