شوهرم بزور منو اورده خونه پدرش ک ناراحتی بینمونو کش پیدا نکنه چون دوستش دارم مهربونه اومدم حالا خودش جلو در نشسته گفت تو برو من میام منتظر پدرمم حالا من اومدم خانم خونه رفته رو بام درو هم پدرش باز کردو من نمیدونم الان چیکار کنم برم رو بام یا ن تو راهپله نشستم الان🤕
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.