مادرشوهرم به رابطه منو همسرم حسادت میکنه و میخواد خرابش کنه اینو فقط من نمیگم خواهرشوهر و شوهرمم میگن
این تا منو تنها میبینه میگه سعید چند سال پیش یه دختر رو دوست داشت و فلان از اونجایی که تنها پیشش بددم و میگفت صداشو ضبط کردم تا نتونن انکار کنن
من رفتم از شوهرم پرسیدم گفت همون مادری که اینو میگه بگه دختره کی بود بریم شخصا ازش بپرسیم و قسم خورد منم میدونم خب اینجوری نیست
خواهرشوهرمم فهمید و واقعا قیافش هنگ کرده بود گفت مامان با شما دشمنی داره
دیگه جمعمون جمع بود خواهرشوهرم گفت مامان تو به زهرا گفتی سعید یکیو دوست داشت چشماش زد بیرون اومد نزدیکم که منکیگفتم دروغگو بعد خودشو انداخت زمین که من مریضم بی کسم دروغ میگی
رسما شر درست کردا
تا صدای ضبط شدشو باز کردم کم مونده بود گریه کنه😂هیییچ جوابی ندادا رفت موند تو اشپزخونه لال شد خفه شد دیگه غلط میکنه تو زندگیم دخالت میکنه عوضی