2777
2789

بچه ها واقعیه ها

چند شب پشت سر هم خونه قبلیمون

راس ساعت ۴ نصف شب یکی در خونمونو میکوبید با کله

دروازه نه هاا خونههه

بعد یشب ک بابام بیدار کردیم همزمان برقو زدیم درو وا کردیم دیدیم هیشکی نیس

بابامم پشماش ریخته بود شب اول میگف آخه گربه بوده ولی وحشیانه در‌میزد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بچه ها واقعیه هاچند شب پشت سر هم خونه قبلیمونراس ساعت ۴ نصف شب یکی در خونمونو میکوبید با کلهدروازه ن ...

ی بار من و مامانم تصمیم گرفتیم حیاطمون بخوابیم نصف شب بود منو مامانم داشتیم حرف میزدیم یهویی من حس کردم یکی پشت در وایساده دار بهمون گوش میکنه اونم نصف شبی 

ب مامانم گفتم اینجور دارم حس میکنم 

بعد دو ثانیه در کوچمونو سه بار زدن موی تنمون سیخ شد بعد داداشم رفت درو باز کرد دید هیشکی نیس هنوزم یادم میوفته یجوری میشم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز