2777
2789


دماغم اون بالای بالاش اشغال خشک شده دسترسی ندارم

حس میکنم دارم خفه میشم

با قطره ای هم که دکتر داره درست نمیشه یجوریه باید با یه چیزی تمیز کرد شستشو فایده نداره

8 روز عمل کردم دارم میمیرم

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)||

میخواد ***

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)||

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

منم همین بودم از بی خوابی داشتم میمردم همش با دهان نفس میکشیدم گلوم و دهنم زخم شده بود .من دوهفته طول کشید برم پیش دکتر که اون اسپلینتودر بیاره چون به تعطیلات خورد .

خیلی بد بود خیلی ولی الان راضیم .

منم همین بودم از بی خوابی داشتم میمردم همش با دهان نفس میکشیدم گلوم و دهنم زخم شده بود .من دوهفته طو ...


نه ببین راه تنفسم اوکیه

میتونم با بینی نفس بکشم

ولی خشکی و خشک شدگی اون کثافتا روی روانمه 

انقدر بالاعه که با گوش پاک کن هم نمیشه بهش دسترسی پیدا کرد 

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)||

نه ببین راه تنفسم اوکیهمیتونم با بینی نفس بکشمولی خشکی و خشک شدگی اون کثافتا روی روانمه انقدر بالاعه ...

خب اگه راه بینیت بازه که راحتی .اونارم ول کن .یه سری شاید ورم باشه حالا تا دوسه ماه کم‌کم خوب میشه  یه سری هم میاد بیرون اخرش .من ولی خیلی سختم بود.من هر دوساعت حتی شبا با اون‌محلولی که داده بود شستشو میدادم ولی یکی از سوراخها از اول بسته بود .رفتم اسپلینتو دراورد همونجا راه نفسم باز شد 

خب اگه راه بینیت بازه که راحتی .اونارم ول کن .یه سری شاید ورم باشه حالا تا دوسه ماه کم‌کم خوب میشه ...


منظورت این لوله پلاستیکی ها هست که توی بینی بعضیا میذارن؟ 🤔

اخه آتل که بیرونه ربطی به تنفس داخل نداره

من هنوز اسپلینت بیرونی رو برنداشتم تازه شنبه میرم آتلو برداره

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)||

منظورت این لوله پلاستیکی ها هست که توی بینی بعضیا میذارن؟ 🤔اخه آتل که بیرونه ربطی به تنفس داخل ندار ...

بله داخل از اون پلاستیکیا گذاشته بود .بیرون هم‌که آتل  داشت.دوهفته طول کشید تا رفتم همه رو باز کرد .دیگه رااااحت شدم .تا دوسال همش نوکش ورم‌میکرد یه وقتایی خوب بود یه وقتایی ورم داشت .بالای بینی تا سه چار ماه طول کشید که قوسش  معلوم شه .

بله داخل از اون پلاستیکیا گذاشته بود .بیرون هم‌که آتل داشت.دوهفته طول کشید تا رفتم همه رو باز کرد . ...


جدی؟بینیت گوشتی بود یا استخونی 

من از زیر همین آتل حس میکنم بینیم هنوز بزرگه آمادگیشو ندارم برم اتلو بردارم با صحنه‌ بدی مواجه بشم بت اینکه خیلی به دکترم تاکید کردم کوچیکش کن

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)||

جدی؟بینیت گوشتی بود یا استخونی من از زیر همین آتل حس میکنم بینیم هنوز بزرگه آمادگیشو ندارم برم اتلو ...


بینیم استخوانی بود ولی نوکش غضروفی دیگه حسابی وا رفته بود .الان بری باز کنه کلا ورمه منم بینیمو‌دیدم گفتم وا انگار عمل نکرده فقط یکمی صاف و صوفش کرده .ولی به مرور جا میافته .مخصوصا اون قوس بالاش صاف بود دست میزدم سفت سفت .میگفتم این که استخونه دیگه قوس نمیافته ولی همون قشنگ قوس افتاد .یه وقتایی هم نمی‌دونم سرما میزد یا حرص میخوردم یا دیگه نمی‌دونم چی می‌شد باز ورم‌میکرد بالاشسفت می‌شد بعداز چندروز دوباره خوب می‌شد .

کلا خوب میشه نگران نباش .من نمیخاستم عمل کنم حوصله اتاق عملو اینا نداشتم ولی الان  خودم راضیم .خیلی خوب شده 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز